کد مطلب:90441 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:132

علی، مالک و براء بن عازب











«فقال علی علیه السلام: لابن مالك و البراء بن عازب: ما منعكما ان تقوما فتشهدا فقد سمعتما كما سمع القوم؟ فقال: الهم ان كانا كتماها معانده فابتلها فعمی البراء بن عازب و برص قدما انس بن مالك فاما انس مخلف ان لا یكتم منقبه لعلی بن ابی طالب علیه السلام و لا فضلا ابدا و اما البراء بن

[صفحه 483]

عازب فكان یسئل عن منزله فیقال: هو فی موضع كذا و كذا فیقول: كیف یرشد من اصابته الدعوه

و قیل لما استشهد علی علیه السلام قول رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم من كنت مولاه، اعتذر بالنسیان فقال: اللهم ان كان كاذبا فاضربه ببیاض لا تواریه العمامه فبرص وجهه فسدل بعد ذلك برقعا علی وجهه.»:

علی علیه السلام به ابن مالك و براء كه از شهادت درباره ی حقانیت او به خلافت سر باززدند، فرمود: چرا برنمی خیزید و شهادت نمی دهید؟ با اینكه شما نیز از پیامبر آنچه را كه دیگران شنیده و شهادت دادند شنیده اید، پس چه چیزی شما را از شهادت منع می كند؟ (آنان همچنان بر كتمان شهادت اصرار داشتند) علی علیه السلام با دل پردرد آنها را نفرین كرد و فرمود: خدایا: اگر از راه دشمنی سر از شهادت دادن بر می تابند، آنها را مبتلا ساز، براء نابینا شد و براء به بیماری پیسی گرفتار شد، پس انس سوگند خورد كه مناقب حضرت علی علیه السلام را كتمان نكند، ولی براء از دیده مایوس شد، به طوری كه راه خانه ی خود را از دیگران می پرسید و می گفت: چگونه راه خانه ام را بدانم؟ با اینكه دعای عبد صالح درباره ام به اجابت رسیده است، اما انس بن مالك، پاهایش پیسی گرفت. گفته شده كه وقتی مولا او را درباره ی حدیث: من كنت مولاه، به شهادت فراخواند به نسیان عذر آورده گفت: بر اثر پیری حافظه ام را از دست داده ام، بدین جهت فراموشی بر من عارض شده، مولا دست به دعا برداشت، بار الها اگر انس در اینكه می گوید: این حدیث را فراموش كرده ام، دروغگوست، او را به علتی كه نتوان پنهان نمود، مبتلایش بگردان، بر اثر دعای مولا به پیسی گرفتار شد و سر و صورتش را پیسی گرفت كه برای پوشیدنش نقاب را بر چهره می انداخت.

آیا این دو نفر، در پیشگاه الهی عذری داشتند كه شهادت را كتمان نمودند؟ نه و آیا مانعی در ادای شهادت، جز سازش كاری و منفعت طلبی، برای آنها وجود داشت؟

[صفحه 484]

خیر، آنان جهت توسل به حكومت و حفظ موقعیت خود و دشمنی با علی علیه السلام داشتند، حق مولا را انكار نمودند.

«و لا تكتموا الشهاده و من یكتمها فانه آثم قلبه و الله بما تعملون علیهم.»:

و كتمان شهادت نكنید كه هر كس كتمان شهادت كند، البته به دل گنهكار و خداوند از پیدا و نهان شما آگاه است.

این آیه از قلب گنهكار كتمان كننده ی شهادت خبر می دهد و از پیامد این عمل ناستوده، در قیامت آگهی می دهد.

[صفحه 485]


صفحه 483، 484، 485.